کد مطلب:298741 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:133

مقام پیامبر قبل از رسالت، اهداف رسالت، ارتحال پیامبر


ترجمه:

و شهادت می دهم پدرم محمد، بنده و فرستاده ی اوست. او را اختیار كرد و برگزید بیش از آنكه او را به رسالت مبعوث نماید و پیش از آن كه انتخابش كند بر او نهام نهاد و قبل از آنكه به پیامبری مبعوثش كند، او را برگزید، در آن هنگام كه خلایق هنوز آفریده نشده بودند، و در پوشش ترس و وحشت محفوظ بودند و به نهایت نیستی مقرون بودند و خداوند از عاقبت امور آگاه است و به حوادث روزگاران احاطه كامل دارد و بر مواقع كارها (مقدرات آینده) معرفت و شناسایی دارد. خدای تعالی (پدرم) را برانگیخت تا امرش را تمام كند و حكم ازلی خود و مقدرات حتمی را امضاء و اجرا كند (كه حكم ازلی خداوند هدایت انسانها به سوی كمال و حق مطلق است كه به وسیله ی پیمبرش این حكم را به اجرا درآورد.)

پس پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله (هنگام بعثت) امتها را دید كه در عقاید و ادیان گوناگون هستند، گروهی آتش پرست و گروهی بت پرست بودند، با اینكه خداوند را می شناختند، او را انكار می كردند پس خداوند به وسیله ی محمد كه درود خدا بر او و خاندانش باد- آنان را از ظلمت و تاریكی ها نجات بخشید و مسائل تاریك


و مبهم را بر آنها روشن ساخت و پرده های ابهام را از دلها گشود و ابرهای تیره را از جلوی چشمان آنها برطرف نمود و دیده های آنان را روشنی بخشید و برای هدایت و راهنمایی مردم بپاخاست و آنان را از گمراهی و سرگردانی نجات داد و از نابینایی آنان را به درآورد و به آئینی پایدار و راهی مستقیم دعوت و راهنمایی نمود.

سپس خداوند او را قبض روح كرد، قبض روحی كه توام با مهربانی و احتیار و شوق و ایثار بود. [1] .

پس محمد از رنج و سختی این دنیا در آسایش است. مسلما فرشتگان نیكو سیرت اطرافشان را احاطه نمودند و به رضوان پروردگار و جاورت با ملك جبار نائل گشت. درود خدا بر پدرم كه پیام آور و امین بر پیام اوست و برگزیده ی او از جمیع خلق و پسندیده ی اوست. و سلام و رحمت خدا و بركاتش بر او باد.

ادامه ی خطبه:

«ثم التفت الی اهل المجلس و قالت: انتم عباد الله نصب امره [2] و نهیه، و


حمله دینه و وحیه، و امناء الله علی انفسكم، و بلغائه الی الامم و زعمتم حق لكم، لله فیكم عهد، قدمه الیكم، و [3] بقیه استخلفها [4] علیكم [5] ، كتاب الله الناطق و القرآن الصادق، و النور الساطع، و الضیاء اللامع، بینه بصائره، منكشفه سرائره، منجلیه ظواهره، مغتبطه به اشیائه، قائد الی الرضوان اتباعه، مود الی النجاه استماعه، به تنال [6] حجج الله المنوره، و عزائمه المفسره، و محارمه المخدره و بیناته الجالیه، و براهینه [7] الكافیه و فضائله المندوبه و رخصه الموهوبه و شرایعه المكتوبه...»


[1] ر. ك: طبقات، جلد دوم، صص 311- 310، ذخائر العقبي، صص 72- 71.

در طبقات آمده است: به هنگام رحلت رسول خدا صلي الله عليه و آله جبرئيل همراه ملك الموت بر او نازل شد. آنگاه ملك الموت از رسول خدا صلي الله عليه و آله اجازت خواست و جبرئيل گفت: «اي احمد، اين است ملك الموت كه اجازت از تو مي خواهد، و پيش از تو اجازت از هيچ انساني نخواسته و پس از تو نيز اجازت نخواهد خواست. پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: او را اجازت ده، سپس ملك الموت در مقابل پيامبر ايستاد و گفت: «اي رسول خدا، اي احمد، خداوند مرا بر تو فرستاده و فرمان داده است بر اطاعت از هر چه تو فرمايي. اگر امر دهي كه تو را قبض روح كنم... جبرئيل گفت: اي احمد، خداوند ديدار تو را مشتاق است. پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: اي ملك الموت كار خود بجاي آور».

[2] در بلاغات النساء «امر الله» ذكر شده است.

[3] در بلاغات النساء «و نحن» ذكر شده است.

[4] در بلاغات النساء «استخلفنا» ذكر شده است.

[5] در بلاغات النساء بعد از عليكم «معنا» ذكر شده است.

[6] در بلاغات النساء اين قسمت چنين آمده است: «كتاب الله بينه بصائره و اي فينا منكشفه سرائره و برهان منجليه ظواهره مديم البريه اسماعه قائد اولي الرضوان اتباعه مود الي النجاه استماعه فيه بيان».

[7] در بلاغات النساء به جاي «براهينه»، «جمله» ذكر شده است.

- در شرح ابن ابي الحديد اين قسمت از: «ثم التقتت الي اهل المجلس» تا «شرايعه المكتوبه» ذكر نشده است.